رودی است که از وسط شهر ارجان میگذرد: آبش (یعنی ارجان از رود طاب که در میان آن ولایت میگذرد. و بر آن آب پولی ساخته اند. آن را پول ثگان خوانند. (نزهه القلوب چ لیدن ص 129). و رجوع به طاب (رود...) شود
رودی است که از وسط شهر ارجان میگذرد: آبش (یعنی ارجان از رود طاب که در میان آن ولایت میگذرد. و بر آن آب پولی ساخته اند. آن را پول ثگان خوانند. (نزهه القلوب چ لیدن ص 129). و رجوع به طاب (رود...) شود
دهی از بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در بیست هزارگزی شمال خاوری ایذه. دارای 130 تن سکنۀ شیعۀ لری و بختیاری. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در بیست هزارگزی شمال خاوری ایذه. دارای 130 تن سکنۀ شیعۀ لری و بختیاری. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام سازی است که مینوازند و بعضی گویند از قسم مزامیر است که سازهای نی باشد و بعضی صدا وآواز ساز نی را عجب رود گویند. (برهان) : یکی گوش دارد برود و رباب یکی در عجب رود نوشد شراب. امیرخسرو. عجب رود از کمین دندان نموده لبش نی و دهن خندان نموده. امیرخسرو (از آنندراج). چو هندو نوازد عجب رود خویش بخندد عجب رود بر دست او. امیرخسرو (از آنندراج)
نام سازی است که مینوازند و بعضی گویند از قسم مزامیر است که سازهای نی باشد و بعضی صدا وآواز ساز نی را عجب رود گویند. (برهان) : یکی گوش دارد برود و رباب یکی در عجب رود نوشد شراب. امیرخسرو. عجب رود از کمین دندان نموده لبش نی و دهن خندان نموده. امیرخسرو (از آنندراج). چو هندو نوازد عجب رود خویش بخندد عجب رود بر دست او. امیرخسرو (از آنندراج)
نام ناحیتی است به چغانیان، و وشجرد از اعمال آن است: ابوریحان بیرونی در وصف جمست گوید: و در آن معدنی پیدا شد در وشجرد از حدود چغانیان در ناحیه یی که به رام رود شهرت داشت، (الجماهر فی معرفه الجواهر ص 194)
نام ناحیتی است به چغانیان، و وشجرد از اعمال آن است: ابوریحان بیرونی در وصف جَمَست گوید: و در آن معدنی پیدا شد در وشجرد از حدود چغانیان در ناحیه یی که به رام رود شهرت داشت، (الجماهر فی معرفه الجواهر ص 194)
نام یکی از دهستانهای بخش نطنز شهرستان کاشان است. این دهستان در جنوب نطنز در دامنه و دره های کوه کرکس در طول و طرفین جادۀ شوسۀ اردستان به مورچه خورت واقع است. هوای آن سردسیر، آب آن از چشمه سار و زه آب رودخانه و قنوات. محصول عمده آن انگور و غلات و حبوبات و انواع میوه جات سردسیری است. این دهستان از 15 آبادی و چندین مزرعه تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 14 هزار تن و قراء مهم آن بشرح زیر است: قصبۀ طرق کلهرود، سه، طار، کنته، ابیازن، نیه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نام یکی از دهستانهای بخش نطنز شهرستان کاشان است. این دهستان در جنوب نطنز در دامنه و دره های کوه کرکس در طول و طرفین جادۀ شوسۀ اردستان به مورچه خورت واقع است. هوای آن سردسیر، آب آن از چشمه سار و زه آب رودخانه و قنوات. محصول عمده آن انگور و غلات و حبوبات و انواع میوه جات سردسیری است. این دهستان از 15 آبادی و چندین مزرعه تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 14 هزار تن و قراء مهم آن بشرح زیر است: قصبۀ طرق کلهرود، سه، طار، کنته، ابیازن، نیه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
ظاهراً رودیست که از طارم علیا (تابع زنجان) میگذرد. در حبیب السیر آمده: مرکب همایون پادشاه ربع مسکون از ده سلطانیه به طارم رود و از آنجا بطریق فومن متوجه امیرۀ دباج شود. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 3 ص 374)
ظاهراً رودیست که از طارم علیا (تابع زنجان) میگذرد. در حبیب السیر آمده: مرکب همایون پادشاه ربع مسکون از ده ِ سلطانیه به طارم رود و از آنجا بطریق فومن متوجه امیرۀ دباج شود. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 3 ص 374)
دهی است جزء بلوک پیرکوه از دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت که در جنوب خاوری رودبار و 7000 گزی جنوب امام کنار رودخانه چاکرود واقع است، محلی است کوهستانی هوایش معتدل است با 150 تن سکنه، از رودخانه چاکرود مشروب میشود، محصولش غلات و بنشن و گردو است و شغل عمده سکنۀ آنجا آسیابانی در آسیابهای متعددی است که در طول رود خانه چاکرود ساخته اند و خانه هاشان نیز در جنب آسیابهاست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء بلوک پیرکوه از دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت که در جنوب خاوری رودبار و 7000 گزی جنوب امام کنار رودخانه چاکرود واقع است، محلی است کوهستانی هوایش معتدل است با 150 تن سکنه، از رودخانه چاکرود مشروب میشود، محصولش غلات و بنشن و گردو است و شغل عمده سکنۀ آنجا آسیابانی در آسیابهای متعددی است که در طول رود خانه چاکرود ساخته اند و خانه هاشان نیز در جنب آسیابهاست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور، جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل مردم آن زراعت و کرباس بافی است، و راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور، جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل مردم آن زراعت و کرباس بافی است، و راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
چرب روده. روده ای که درون آنرا به چربو و پیه و گوشت آکنده و پخته باشند. چیزی شبیه به ’سوسیس’ که حالا در مغازه های کالباس فروشی میفروشند، چربی روی روده ها. (ناظم الاطباء). رجوع به چرب روده شود
چرب روده. روده ای که درون آنرا به چربو و پیه و گوشت آکنده و پخته باشند. چیزی شبیه به ’سوسیس’ که حالا در مغازه های کالباس فروشی میفروشند، چربی روی روده ها. (ناظم الاطباء). رجوع به چرب روده شود
دهی است از دهستان اردمه بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، واقع در 22 هزارگزی جنوب خاوری طرقبه و 17 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی مشهد به نیشابور، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل، دارای 936 تن سکنه است که شیعی مذهب و فارسی زبانند، این ده از رودخانه مشروب میشود و محصولاتش غلات، بنشن، میوه جات و اشجار و اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان اردمه بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، واقع در 22 هزارگزی جنوب خاوری طرقبه و 17 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی مشهد به نیشابور، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل، دارای 936 تن سکنه است که شیعی مذهب و فارسی زبانند، این ده از رودخانه مشروب میشود و محصولاتش غلات، بنشن، میوه جات و اشجار و اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام رودی بوده است در سیستان، صاحب تاریخ سیستان گوید: ... و اکنون پیداست که رود هیرمند و رخدرود و خاش رود و فراخ رود و خشک رود و هرات رود و آب دشتها و کوهها از همه اطراف سیستان و از هزار فرسنگ همه بزره آید و یکی سوراخی است آن را دهان شیر گویند نه بزرگ همه این چندین آب بدان فروشود، هیچ کس نداند که کجا شود مگر خدای تعالی و تقدس و این از عجائبهاست، (تاریخ سیستان ص 15 و 16)، محشی تاریخ سیستان در ذیل ص 179 این رود را منسوب به خواش می داند و می گوید حالاجزء خاک افغان است، (تاریخ سیستان پاورقی ص 179)
نام رودی بوده است در سیستان، صاحب تاریخ سیستان گوید: ... و اکنون پیداست که رود هیرمند و رخدرود و خاش رود و فراخ رود و خشک رود و هرات رود و آب دشتها و کوهها از همه اطراف سیستان و از هزار فرسنگ همه بزره آید و یکی سوراخی است آن را دهان شیر گویند نه بزرگ همه این چندین آب بدان فروشود، هیچ کس نداند که کجا شود مگر خدای تعالی و تقدس و این از عجائبهاست، (تاریخ سیستان ص 15 و 16)، محشی تاریخ سیستان در ذیل ص 179 این رود را منسوب به خواش می داند و می گوید حالاجزء خاک افغان است، (تاریخ سیستان پاورقی ص 179)
دهی از دهستان هنزا بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت 23 هزارگزی باختر ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 58 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، حبوبات و میوۀ درختی است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنها پارچۀ کرکی بافی می باشد. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان هنزا بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت 23 هزارگزی باختر ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 58 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، حبوبات و میوۀ درختی است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنها پارچۀ کرکی بافی می باشد. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه 24 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 4 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ مهاباد به ارومیه، جلگه، معتدل مالاریائی، سکنه 483 تن مسیحی، کلدانی، آب آن از در این قلعه، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، انگور، چغندر، برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است، راه ارابه رو دارد و از راه ترکمان میتوان اتومبیل برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه 24 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 4 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ مهاباد به ارومیه، جلگه، معتدل مالاریائی، سکنه 483 تن مسیحی، کلدانی، آب آن از در این قلعه، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، انگور، چغندر، برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است، راه ارابه رو دارد و از راه ترکمان میتوان اتومبیل برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
شاد رود از ابزار های خنیا همانند با شش تای که بر رویه آن از دو سوی زه های کوتاه بسته اند یکی از مقیدات آلات ذوات الاوتار و آن سازیست بر شکل شش تای با این تفاوت که بر سطح وی از طرفین اوتار کوتاه بندند
شاد رود از ابزار های خنیا همانند با شش تای که بر رویه آن از دو سوی زه های کوتاه بسته اند یکی از مقیدات آلات ذوات الاوتار و آن سازیست بر شکل شش تای با این تفاوت که بر سطح وی از طرفین اوتار کوتاه بندند